مارال عزیز دلم تو خیلی به نقاشی علاقه داری هرروز که میام به خونه میگی مامان بهم نقاشی یاد بده دیشب بهت قول دادم که ببرمت کانونی که داخل پارک هست ثبت نامت کنم صبح که بیدار شدم دیدم زود رفتی لباس پوشیدی و موهات شونه زدی و گفتی بریم مامان کفتم کجا عزیزم و تو گفتی بریم برای کلاس نقاشی گفتم آخه من باید کارها را انجام بدم و ظهر هم بروم سرکار ولی تو گفتی نه مامان خود شما گفتی میبرمت خوب من هم تسلیم شدم و رفتیم ثبت نامت کردم قرارشده وقتی کلاسها شروع شد بهمون تماس بگیرن و تو خیلی خوشحال شدی دوست داشتم کلاس خلاقیت هم بروی اما دیگه وقت ندارم تازه همین کلاس نقاشی هم زحمتش به عهده مامان جون میافته خدا مامان جون برامون هزار سال نگه داره&n...