فرشته های آسمانی

خدا کنه که هیچ بچه ایی مریض نشه

سلام بعد از مدتها اومدم این چند مدت همش گرفتار مریض داری بودم اول که  فرشته ی  اولم مائده جون مریض شداما خدا شکر زود خوب شد واما بعدش فرشته کوچولوی  مامان مارال جونم مریض شد وانهم به طرز وحشتناک طوریکه گاهی 10 دقیقه مداوم وپشت سرهم سرفه میکرد که من میگفتم الان نفسش بند میاد حالا تب و هزیان گفتن هم دیگه بماند بالای سرش انواع دارو ردیف بود منکه که خیلی موافق دارو نیستم ولی دیگه از دارو  وتجویز طب سنتی گرفته تا دارو ی طب نوین از معجون عسل وشلغم گرفته تا به دانه و عناب و شربت دیفن هیدرامین و استامینوفن و بادام خیس شده و هیدروکسی زین و کتوتیفن و ......... ولی سرفه قطع نمیشد دیگه میزد زیر گریه  ...
9 بهمن 1393

آب آبی ،آسمان آبی

     دیروز مارال که اومد خونه بعد از نوشتن تکالیف شبش گفت که مامان باید 10بار از روی درس باران و 10بار از روی درس آب آبی بخونم خانم معلم گفته گفتم باشه برای شب  چون مائده هم فردا امتحان ریاضی داره باید کمی هم با اون کار کنم خلاصه که سرتون رو درد نیارم شب خسته  وکوفته بعداز تهیه شام وتمیزکردن خونه وغیره حالا باید از مائده امتحان ریاضی میگرفتم مارال هم نشست بود کنا ر دستم و مدام میخواند به نام خدا درس باران .......... الی اخر -به نام خدا درس باران ............. خوب مامان شد دوبار به نام خدا واین روند همچنان ادامه داشت  بعدشم که نوبت درس آب آبی ،آسمان آبی شد وحالا باید 10بار از روی اون میخوند اصلا هم رضایت ب...
18 آبان 1393

تاسوعا وعاشورا

 خوب روز تاسوعا نذری مختصری پختیم که چون خیلی کار داشتم نتونستم عکس بگیرم ولی جای همه ی دوستان خالی بودروز عاشورا هم رفتیم دالرحمه وعصر هم آستانه (سید علاءالدین حسین(ع)) متاسفانه که مارال انروز اصلا نگذاشت ازش عکس بگیرم      اینم عکس صبا خانم با چادر مشکی ...
18 آبان 1393