خدا کنه که هیچ بچه ایی مریض نشه
سلام
بعد از مدتها اومدم این چند مدت همش گرفتار مریض داری بودم اول که فرشته ی اولم مائده جون مریض شداما خدا شکر زود خوب شد واما بعدش فرشته کوچولوی مامان مارال جونم مریض شد وانهم به طرز وحشتناک طوریکه گاهی 10 دقیقه مداوم وپشت سرهم سرفه میکرد که من میگفتم الان نفسش بند میاد حالا تب و هزیان گفتن هم دیگه بماند بالای سرش انواع دارو ردیف بود منکه که خیلی موافق دارو نیستم ولی دیگه از دارو وتجویز طب سنتی گرفته تا دارو ی طب نوین از معجون عسل وشلغم گرفته تا به دانه و عناب و شربت دیفن هیدرامین و استامینوفن و بادام خیس شده و هیدروکسی زین و کتوتیفن و ......... ولی سرفه قطع نمیشد دیگه میزد زیر گریه بحدی سرفه میکرد که یکشب باباجون ومامان جون هم بالای سرش گریه کردن گفتم شما باید به من دلداری بدین خودتون گریه میکنید مگه تا حالا ندید بچه مریض بشه ولی واقعیتش این بود که خودم یواشکی همش اشک میریختم و لی برای اینکه اونا ناراحت نباشن همش میگفتم چیزی که نیست خوب میشه انواع دعا ها بالای سرش خونده بودیم 4 روز اصلا از جاش بلند نمیشد برای دستشویی هم بغلش میکردیم یکشب گفت مامان من توبه کردم چرا پس خدا منو نمیبخشه خوبم نمیکنه گفتم عزیز دلم تو که گناهی نکردی گفت پس چرا خدا منو شفا نمیده
ومن پیش خودم میگفتم شاید من گناهی کردم که باعث شده فرشته ی من اینجوری عذاب بکشه خلاصه بعداز 4 روز یکم بهتر شد و بلند شد و رفت تو ی اتاقش ولی دوباره روز بعدش دوباره سرفه وسر گیجه اومد سراغش دوباره شب تا صبح هزیان میگفت ومن اشک میریختم جمعه بود هیچ دکتر متخصصی نبود تمام بیمارستا ن ها رو تماس گرفتم بالاخره راهی یکی از بیمارستان ها شدیم و اونجا یه متخصص اطفال بود داشت میرفت ولی چون مارو میشناخت اومد وتعجب اینکه یکربع گذشت ومارال اصلا سرفه نکرد به دکتر گفتم که من تمام داروها رو بهش دادم از گیاهی تا شیمیایی جالبه که دکتر گفتن خوب آبشن هم بهش میدادی آبشن خیلی خوبه وبعد شربت دکسترومتوروفان تجویز کردن که خدا رو شکر خیلی بهتر شد و بقول قدیمیا که میگن بعضی دکترا دستشون شفان (البته که شفای اصلی خداست ) از اون شب بهتر شد هرچند که هنوز بعداز گذشت 15 روز آثار سرماخوردگی داره اما خیلی بهتر شده وتوی این مدت جناب بابا هم مریض شدن و بعدش که مدت 10 روز خودم مریضم وبحدی سرفه میکنم که نفسم بند میاد ومارال میگه مامان تقصیر خودشما هست وقتی من مریض بود م همش میگفتی کاش خودم مریض میشدم بچه ها م مریض نمیشدن
توی عمر م این اولین باری هست که مریضی به این سختی وطولانی گرفتم کاش بارون میامد کاش همه ی بیماران زودتر خوب بشن کاش هیچ بچه ایی مریض نشه کاش مردم بخودشون بیان اینقدر گناه نکن تا شاید بارون بباره خدایا گناه ما بزرگتر ها رو پای بچه ها ننویس هرچند که خیلی بدیم هرچند که ..........