برنامه های فردا
مارال دیروز که اومد خونه گفت : مامان من دیگه کلاس نمیرم
من : چرا
مارال : اخه خانم معلم دوباره یه پسر رو گذاشته توی نیمکت کنارم
( مهدکودکی که مارال میره پیش دبستانی هم داره و اونهم مختلط هست چون تمام بچه ها والدینشون
پرسنل هم سازمان هستند)
من: خوب خودت باید با معلمت صحبت کنی
مارال: گریه کردم خانم معلم گفت : مارال برای اینکه جای دوستت رو عوض کردم ناراحتی ؟ ومن گفتم :آره
ولی خانم معلم گفت : یه چندروز باشه بعد جاش رو عوض میکنم پسرخوبی هست شیطنتت نمیکنه
حالا موندم چرا خانم معلمش این کارو کرده چون قبلا هم همین اتفاق افتاده بود و من با معلمش صحبت
کردم که مارال کلا از پسرا خوشش نمیاد وسخت ارتباط برقرار میکنه وخانم معلمش هم پذیرفته بود
ولی نمیدونم چرا دیروز اینکارو کرده منم امروز علی رغم اینکه دوست نداشتم درباره این موضوع بامعلمش
صحبت کنم ولی بااصرار مارال به یکی از معملها پیغام دادم که جای مارال رواگه امکان داره عوض کنن
راستش گفتم شاید خانم معلمش میخواد با اینکار حساسیت مارال کم بشه و یه هدفی داره
ولی مجبور شدم که بگم امیدوارم که خانم معلمش ناراحت نشده باشه
واما مائده چون تولدش توی ماه محرمه تصمیم گرفته قبل از ماه محرم توی مدرسه شیرینی ببره و با
همکلاسیهاش جشن بگیره چون هرسال که دوستاش رو دعوت میکرد یا مادروپدراشون اجازه نمیدادند
یا وقت نداشتنداونا رو بیارن جشن برای همین هم مائده امسال میخواد یه جشن کوچولو توی کلاس
بگیره خلاصه که درد سرتون ندم دیشب 3ساعتی مشغول شیرینی درست کردن بودم و حسابی خسته
خونه باید بقیه کارا رو انجام بدم و فردا ببره مدرسه امیدوارم که بهش خوش بگذره فعلا تا بعد