آخر هفته
چندروز گرفتار سرماخوردگی بودم و بچه ها حسابی ترسیده بودند و میگفتند مامان هروقت مریض میشدی اینجوری طولانی نمیشد بهرحال باهر سختی بود این چندروز تمام شد و من خدارا شکربهتر شدم خوب
بگذریم اخر هفته تولد مارالی هست و هرروز با مائده دارند درباره تولد صحبت میکنند مارال خیلی خوشحال هست
چون قراره چندتا از دوستای مهدکودکش رو دعوت کنه و افتخار میکنه که اونم مثل مائده دوست داره البته
امیدوارم دوستاش بتونند به جشن بیان
خودم هم دوست دارم بتونم تولد خوبی براش بگیرم چون که دیگه احساس بزرگی میکنه و میخواد با نظرها ی
که میده یه جشن خوب را بندازه و هم اینکه خوشحاله که به مهد میره ومیتونه دوستاشودعوت کنه
حالاهرکی دوست داره میتونه به مارال تبریک بگه زود باشید دیگه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی