فرشته های آسمانی

کدبانو گری دو فرشته ی من

1391/10/30 15:24
نویسنده : مادر
1,213 بازدید
اشتراک گذاری

 مائده ی عزیزم چندروز پیش وقتی به خونه آمدم مامان جون گفتند : اگه گفتی بچه ها امروز چیکار کردند گفتم مثل همیشه شیطنت مامان جون گفتند : نه و تو ه زدی زیر خنده گفتی :‌نه مامان من ومارال وقتی دیدیم مامان  جون خسته هستند رفتیم طبقه بالا سالاد درست کردیم بعد ظرف سالاد را پشت قایم کردیم و گفتیم یه چیزی مامان جون براتون درست کردیم که با س شروع میشه ولی مامان جون متوجه نشدند و بعد ظرف سالاد را نشون دادیم مامان جون گفتند نمیدونی چقدر خوش مزه بود هویج رنده شده با خیارو گوجه وتزیین با گیلاس و یه سس خوشمزه درست کرده بودند من ان روز کلی ذوقتون کردم آخه باورم نمیشد ٢ تا فرشته ی من دیگه بزرگ شدند چون تو عزیز دلم ٨ سالته ومارال ٣سال ونیم شب که به باباتون گفتم  بابا گفتند یعنی دخترا دیگه بزرگ شدند ومن زدم زیر خنده  ...........   فداتون بشم ومن ناخودآگاه به یاد این شعر افتادم

چرا بزایم پسری
جامو بندازه پشت دری
روم بکشن.......niniweblog.com niniweblog.com

چرا نزایم دختری
جامو بندازه تو پنج دری
روم بکشن لحاف زری
چه قیمه ها چه قورمه ها
کی اومده؟ مادرزن
لقمه بزن مادرزن!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان شیدا
12 خرداد 90 15:05
خاطراتتون خیلی خوب بود به ما هم سر بزنید

سلام مرسی عزیزم حتما