فرشته های آسمانی

بهترین هدیه ایی که گرفتم

1391/2/24 16:36
نویسنده : مادر
292 بازدید
اشتراک گذاری

http://www.dl2.mobfa.org/spring90/dl/sms-tabrik-rooz-madar.jpg۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩ 

 

دیروز روز مادر بود به همه مادرها این روز تبریک میگم باشد که همه بتوانیم پیرو بانوی اسلام حضرت فاطمه (س) باشیم .

 میدانستم که از دوهفته قبل مائده و مارال همراه باباشون رفتند برام هدیه خریدند اما هیچکدوم نمیگفتند چی خریدند و من حسابی مشتاق بودم ببینم چی خریدند بالاخره روز مادر رسید اما انروز مائده خیلی اذیتم کرد و من اولین بار به او سیلی زدم البته من هیچگاه بچه هارا تنبیه نمیکنم ولی چون زبون درازی کرد میترسیدم چند سال دیگه نتونم جلو اونو بگیرم  چون جدید ا خیلی زبون درازی میکنه با این وجود  وقتی  میخواستم به او سیلی بزنم دستمم میلرزید و از دیروز نیز خیلی عذاب وجدان دارم ولی فکر میکنم باید از این به بعد کمی  جدی برخورد کنم  چون از اینده    میترسم متاسفانه این روزها  خیلی فرزند سالاری شده و بچه های این روزها و جوانهاخیلی گستاخانه با بزرگترها رفتار میکنند درثانی دوست صمیمی مائده که همکلاسش هست اصلا از تربیت خوبی برخوردار نیست و دختری که هنوز ٩سال بیشتر ندارد رفتاری مانند دخترهای ١٧ ساله دارد و من دلم نمیخواد مائده مثل او شود که متاسفانه کمی مائده گستاخ شده است ولی برنامه های ببرای سال آینده در نظر دارم که امیدوارم با یاری خدا بتوانم  آنها را اجرا کنم

بگذریم مائده دیروز از من کتک خورد و خیلی هم خودم وهم خودش ناراحت شد و ناراحتی من زمانی بیشتر شد که هدیه روز مادر را به من داد و نامه ایی هم داخل ان بود که خودش گفته چند هفته پیش نوشته وقتی نامه ی اورا خواندم نتوانستم جلو اشکهایم را بگیرم نوشته بود تقدیم با عشق مامان عزیزم ببخشیدکه توی این چند سال نتونستم دختر خوبی برایتان باشم  من میدانم که وقتی کوچک بود م با سختی مرا به مهد میبردی و من هرگز زحمات شما را فراموش نمیکنم دوستت دارم مامان گلم  عزیزم

خیلی با  احساس نوشته بود و این نامه بهترین هدیه ایی بود که در عمرم گرفته بودم مائده را در بغل کردم و بوسیدم  هدیه مائده ٦ فنجان خوشکل بود که با پول عید ی خودش گرفته بود ولی نامه مائده بدجور مرا تحت تاثیر قرارداد امیدوارم که دیگر   هیچ وقت مائده را تنبیه نکنم امیدوارم روزی که مائده  این خاطرات را میخواند درک کند که فقط برای تربیتش بود و بداندکه از دیروز تا حالا وقتی به این موضوع فکر میکنم اشک میریزم و بداندکه با تمام وجود دوستش دارم

 

اما هدیه مارال   فرشته ی کوچکترم هم رفته بود ٤ ظرف سردار خیلی زیبا برایم خریده بود که  هرکدام از ظرفها دسته ها و سرهایش به یک رنگ بود و من خیلی خوشم امد البته نامه ایی هم با خط خودش نوشته بود( فقط کاغذ را خط خطی کرده بود ) وگفتم خودت برایم بخوان گفت نوشتم مامان دوستت دارم روزت مبارک  همراه با یک نقاشی که اینها برایم خیلی عزیز هستند و تا آخر عمرم این کارهای بچه ها را به یادگار نگه میدارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)