فرشته های آسمانی

دیشب

به اندازه ی تمام بوسه های بی پاسخی که ماهی به دریا میزنه دوستتان دارم .   دیشب وقتی رفتم خونه مارال با خوشحالی گفت مامان دلم برات خیلی تنگ نشدچونکه عکست رو داشتم گفتم بازم خداروشکر امروز مائده از طرف مدرسه اردو رفته خدا کنه بهش خوش بگذره به فدای فرشته هام     آرزو دارم بهاران مالتان      شاخه های یاس خندان مالتان  آن خداوندی که دنیا آفرید   تا ابد همراه و پشتیبانتان ...
22 ارديبهشت 1392

امروز

امروز مائده ی عزیزم مریض شده وبه مدرسه نرفت البته دکتر گفت : علائم سرماخوردگی نداره امیدوارم که ماهی من زود خوب بشه وشاید هم دلیلش دلتنگی باشه چون این هفته عصرکارم و مائده رو زیاد نمیبینم البته هرچند  که خاله این هفته خونه ماهست چون مادرشوهرش مکه رفته و طبق معمول مامان جون باید از صبا نگهداری کنند و بخاطرهمین هم شما سرتون با بچه های خاله گرمه مخصوصا با صبا خیلی کارای بامزه میکنه یادمه چند روز پیش برای اینکه دستش به شیر آب برسه رفته بود یک کتاب کوچک چند صفحه ایی رو زیر پاش گذاشته بود ومیگفت وای پس چرا دستم نمیرسه ومنو مائده چقدر از این وروجک که اسمشو ممول گذاشتم خندیدیم ...
3 ارديبهشت 1392

ازدست شما بچه ها

    دیروز خیلی روزخسته کننده ایی بود چون صبح با باباتون دکوراسیون خونه رو تغییر دادیم ناهار درست کردم  وبعدهم سرکار خیلی خسته بودم چون شب قبل هم کار داشتم خیلی دیر خوابیدم  بنابراین گفتم شب  وقتی برم خونه زود میخوابم وقتی رفتم خونه مامانم گفتند که بیا شام پایین وبا هر خستگی بود شام خوردیم وشما هم که حسابی با اسما وصبا اذیت کردید که من نفهمیدم چطور ی شام خوردم چون همش میگفتم اینقدر ندوید  بعدهم که بالاخره مارال واسما دعواشون شد ومن مجبور شدم زود شمارو ببرم بالا چون باباجون خیلی خسته بودند وقتی رسیدم بالا دیدم مارال اومد وگفت مامان بیا برات شیرینی درست کردم گذاشتم روی میز باید حتما بخوری ...
1 ارديبهشت 1392

داستان گنجشک

خوب امیدوارم فرشته های نازنینم منو ببخشن که این روزا اخیلی کارداشتم ونتونستم خاطرات براتون بنویسم اما قول میدم که جبران کنم راستش تصمیم گرفتم هرقصه قدیمی رو که بلدم برای شما اینجا بنویسم تا شماها وقتی بزرگ شدید برا بچه هاتون بگید امروز میخوام قصه کنجشک رو براتون تعریف کنم یکی بود یکی نبود یک گنجشکی بود که داشت کنار سبزه ها را میرفت که یه خار رفت تو پاش به هرسختی بود اونو دراورد ورفت پیش نانوا وگفت : این خار من اینجا باشه من کار دارمیروم وبرمیگردم اما اگه خارم رو خراب کردی بودید انوق ت این ور تنورنت میجیکم اونور تنورت میجیکم تنورتو ور میجیکم  نانوا گفت : باشه من مواظبش هستم بعد از چند ساعتی که گنجشک برگشت دید ای وای خارش تو تنو...
22 فروردين 1392

سال 92

 خوب فرشته های خوشکلم عید هم تمام شد هرچند که دید وبازدیدها کماکان ادامه داره وقتی میبینم که شما دوتایی چقدر با گرفتن عیدی خوشحال میشید و هرروز باهم پولهاتون میشمارید یاد کودکی خودم میافتم  چقدر دوران بچه گی خوب وقشنگه مثل یه رویامیمونه بدون دغدغه وبا کلی آرزوهای قشنگ  به همین خاطرم دوست دارم تا جایی که ممکنه این دوران براتون زیبا وشاد باشه وسعی خودم هم میکنم  دیگه نمیدونم نظرشما فرشته ها چی باشه امیدوارم که بتونم این روزهای شیرین رو براتون به خاطره های زیبا تبدیل کنم   ...
15 فروردين 1392

بدون عنوان

  عطر نرگس،رقص باد نغمه شوق پرستوهاى شاد خلوت گرم كبوترهای مست نرم نرمك ميرسد اينك بهار خوش بحال روزگار           ...
5 فروردين 1392